روزهای معمولی من

روزهای معمولی من

درباره خودم و روزام
روزهای معمولی من

روزهای معمولی من

درباره خودم و روزام

شعر عاشقانه

بغضی که مانده در دل من وا نمی‌شود

حتی برای گریه مهیا نمی‌شود

بعد از تو جز صراحت این درد آشنا

چیزی نصیب این من تنها نمی‌شود

آدم بهانه بود برای هبوط عشق

اینجا کسی برا تو حوا نمی‌شود

دارم به انتهای خودم می‌رسم ببین

شوری شبیه باد تو برپا نمی‌شود

از من مخواه تا غزلی دست و پا کنم

احساس من درون غزل جا نمی‌شود

شعر

نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند..... مثل اسمانی که امشب می بارد......واینک باران بر لبه ی پنجره ی احساسم مینشیندوچشمانم را نوازش میدهند تا شاید از لحظه های دلتنگی زندگی گذر کنم..............................

شب فوتبالی

سلام دیشب تاساعت سه شب داشتم فوتبال نگاه می کردم دورتموند که سه به یک به ولفسبورگ باخت .اما بارسلونا سه به یک  برد.ارسنال با نتیجه ای باور نکردنی استون ویلا رو برد.پاری سن ژمن هم با تک گل کاوانی برندهی بازی شد من هم این همه بازی رو دیدموتا ساعت سه طول کشید.

روز اول

امروز اولین روزی که وبلاگ نویسی رو شروع کردم خیلی خوشحالم و احساس خوبی دارم

این وبلاگ با خاله خوبم  ساختم.